سلطه طلب ها و روند سیر تکاملی آنها در قلمرو تحت سلطه

ساخت وبلاگ

آیا تابحال این سوال برایتان پیش آمده که فلان شخص یا فلان خانواده چگونه بزرگ و 

تصمیم بگیر جمع فامیل یا دوستان شده اند در حالی که افرادی ایرادگیر و بی لیاقت هستند 

و فقط منافع خود و نزدیکانشان را در نظر میگیرند . اگر تابحال این سوال در ذهنتان 

مطرح نشده حتما از خودتان بپرسید و جوابش را پیدا کنید تا در گمراهی نمانید

کسانی که به آنها سلطه گر یا اصطلاحا پدرخوانده فامیل گفته میشود برای رسیدن به 

چنین جایگاهی راه دراز و پرزحمتی را طی میکنند . این افرادی که امروزه آنها را 

بصورت میانسال و متکبر مشاهده میکنید از همان آغاز جوانی یا نوجوانی گرفتار 

خودخواهی و تکبر میشوند . دلیلش ممکن است ژنتیکی باشد که از والدین و اجداد به آنها 

رسیده یا محیط خانواده باشد که خودپسندی بعنوان یک ارزش شناخته شده یا اینکه منشع 

آن از سطح پایین زندگی باشد که اطرافیان ارزش و اهمیتی به آن فرد و خانواده اش نداده اند 

و این رفتار باعث شکل گیری عقده های درونی در فرد میشود و تصمیم میگیرد که به هر 

طریق ممکن اطرافیان یا دوستان خود را به زیر سلطه و نفوذ خود بکشد . یک دلیل دیگر 

هم اینکه ممکن است تسلط بر دیگران خوشایند و بازی و سرگرمی کسی شده باشد و از 

اینکه دیگران بی چون و چرا به او احترام میگذارند و خواسته هایش را انجام میدهند 

لذت ببرد

هرکدام از دلایل فوق یا همه آنها میتواند فردی را به سمت خلق و خوی سلطه طلبی هدایت 

کند پس این افراد از همان آغاز جوانی مسیر زندگی خود را مشخص میکنند . آنها در آغاز 

پنج قلمرو کوچک برای خود احساس میکنند که خود را موظف به تسلط بر تمام آن میدانند 

اول خانواده دوم دوستان صمیمی سوم افراد فامیل و خویشاوندان چهارم محل کار و همکاران 

نزدیک پنجم محله سکونت و همسایه ها که ممکن است بنا به شرایط جسمانی و مالی و 

سطح توانایی و استعداد هر کس اولویت ها متفاوت باشد . اما سلطه گر هرگز خود را محدود 

به اینها نمیداند و همیشه در تلاش است که محدوده تسلط خود را افزایش دهد او سلطه خود را 

از جمع خانواده به یک جمع بزرگتر یعنی فامیل میکشاند و از فامیل پدری به فامیل مادری و 

بعد از ازدواج سعی میکند فامیل همسر را تحت نفوذ خود درآورد و همچنین فامیل های دور 

همسر و یک عطش سیری ناپذیری در سلطه گر وجود دارد درست مانند کشور گشایی 

پادشاهانی که نامشان در تاریخ آمده مانند تیمور . اسکندر مقدونی . نادر و غیره ... وی 

تسلط خود را از همکاران نزدیک به تمام صنف همکاران گسترش میدهد . فقط به تعدادی 

دوستان نزدیک اکتفا نمیکند زیرا سلطه گر به هیچ تعهدی پایبند نیست و اگر تعداد دوستانش 

کم باشد ممکن است بقیه بخاطر اخلاق تند و زننده او از دورش متفرق شوند و دستش خالی 

بماند پس هرکسی که به او میرسد به طریقی وی را در جمع دوستان خویش قرار میدهد از 

کارگر و بنا بگیر تا برق کش و سوپری سر محل و کارگر خانه تا در روز مبادا از آنها به 

نفع خودش استفاده کند

اما موانعی در سر راه است مردم به این راحتی ها هم فرمانبرداری نمیکنند آنهم از یک آدم 

بی اخلاق که از منظر بالا به بقیه نگاه میکند و آنها را کوچک میشمارد . قلمروهای کوچک 

هرگز تبدیل به قلمروهای بزرگ نمیشوند . خیلی از کسانی که سلطه گر میخواهد زیر نفوذش 

ببرد برای خودشان یک من هستند و هرگز تسلیم او نمیشوند . در این بین کسانی هم هستند 

که نمیخواهند سلطه طلب را بزرگ و رئیس خود بدانند و با وی مقابله خواهند کرد

پس چه باید کرد سلطه گر چگونه میتواند بر موانع غلبه کند و تمام فامیل و همکاران را 

تحت سلطه خود درآورد ؟ آیا چیزی که باعث میشود اهداف سلطه گر به نتیجه نرسد فقط 

افرادی هستند که با ریاست او مخالفت میکنند یا دلایل دیگری در بین است ؟ بزرگترین دلیلی 

که مانع ریاست یک فرد خودخواه بر جمع فامیل میشود اتحاد و همدلی افراد فامیل است . 

سلطه گر خیلی ها را با رشوه . میهمانی گرفتن و کارها و کمک هایی که علی الظاهر 

بدون چشم داشت و خیرخواهانه انجام میدهد تحت نفوذ خود درمیآورد اما یک مانع بزرگتر 

همدلی افراد فامیل است یعنی وقتی به یاد هم هستند و یک خاطره خوش در ذهنشان پدید میآید 

و نقاط و خاطرات مشترکی با هم دارند .  یک فرد بی لیاقت و خودبزرگ بین نمیتواند بر 

چنین جمعی ریاست کند و تنها راه برای تسلط . ازبین بردن همدلی هاست . پس باید بقیه 

با هم دشمن باشند ولی نه آنقدر که وقتی به هم میرسند با یکدیگر به دعوا و جنگ لفظی 

بپردازند زیرا آنموقع دیگر جمعی باقی نمی ماند که بتوان بر آن تسلط پیدا کرد . سلطه گر 

در تمام طول عمرش از نوجوانی تا میانسالی با حیله و دسیسه مشغول ازبین بردن روابط 

خانوادگی و دوستانه افراد فامیل است وی بوسیله تفرقه انداختن بنحوی که امکان روبرو کردن 

افراد با هم نباشد و شنونده نتواند به فرد مورد حمله واقع شده بگوید که سلطه گر پشت سرت 

فلان حرف را زده . و همچنین تخریب شخصیتی افراد و تمسخر گرفتن آنها در غیابشان آنها 

را بی شخصیت و دیوانه نشان میدهد و زمانی که خیلی این کار تکرار شود مخاطب دیگر با 

آن فردی که تخریب شخصیتی شده ارتباط نمیگیرد یا حداقل در حضور سلطه گر خجالت 

میکشد و از او دوری میکند . در این بین اگر کسی با تمام این دسیسه ها و نقشه ها دست از 

مخالفت برندارد سلطه طلب مجبور است به هر طریق ممکن حتی با  درگیری فیزیکی و 

لفظی او را سرجایش بنشاند تا بقیه هم درس عبرتی گرفته باشند . پس همانطور که می بینید 

وقتی ارزشها و دوستی ها در جمع فامیل از بین رفت و سردی بر روابط خانواده ها حاکم شد 

دیگر مخالفت یکی دونفر نمیتواند مانعی برای سلطه گر باشد . می بینید که این افراد میانسالی 

که در مسند ریاست فامیل قرار دارند و خدا را بنده نیستند برای رسیدن به این موقعیت زحمت 

زیادی کشیده اند و حالا در میانسالی ثمره آن را خواهند چشید . آنها خود میدانند که چه کاری 

انجام داده اند و برای همین دیگر از حرف افراد مخالف هیچ ترسی ندارند و هیچ ارزشی 

برایش قائل نیستند .

مانع بزرگتری که بر سر راه سلطه طلب قرار دارد دین و مذهب و اعتقادات مذهبی افراد 

است . سلطه گر هیچوقت نمیتواند بر افراد دین دار و مذهبی واقعی مسلط شود و از اینرو 

در مسیرش به هر فرد مذهبی که میرسد او را به طریقی نامحسوس تفتیش عقاید میکند تا 

بفهمد مقیاس اعتقادات مذهبی وی چقدر است و سپس تمام سعی و توان خود را بکار میگیرد 

تا اعتقادات مذهبی آن شخص را در نظرش بی ارزش و مسخره نشان دهد و او را تبدیل به 

فردی لامذهب نماید . البته این مورد وقتی یک مانع محسوب میشود که تیپ شخصیتی 

سلطه طلب مذهبی نباشد . اگر او فردی با وجهه مذهبی باشد اهداف خود را در زمینه مذهبی 

پیش خواهد برد و روند کار او به این شکل است که مخالفانش را سست ایمان و 

بی دین و مذهب نشان دهد ولی خود و خانواده اش را با ایمان ترین و پاکترین افراد 

جلوه میدهد

تنها راه آزاد شدن از تسلط سلطه گر اینست که با او بطور کامل قطع رابطه نمایید . هرگز 

به میهمانی ها و جشن و سرور او نروید هرگز به مراسم عزا و ترحیم او نروید بگذارید 

مردم هرچه میخواهند بگویند و همچنین اجازه ندهید او به مراسم عزا و ترحیم 

شما پای بگذارد . اجازه ندهید این خرافات قدیمی شما را از تصمیمتان سست کند که میگویند 

موقع عزاداری و فاتحه اختلافات را کنار بگذاریم زیرا این همان چیزی است که سلطه گر 

میخواهد . 

خانواده . فرزندان و نزدیکان خود را از روشها .مقاصد و شخصیت این افراد آگاه کنید اما 

در حضور افراد غریبه مستقیما نامی از آنها نبرید همیشه طوری از مقاصد و خصوصیات 

آنها صحبت کنید که شنونده در نزد خودش بفهمد منظور شما کیست ولی هیچکس در عمل 

نتواند ثابت کند که منظور شما دقیقا چه کسی است . همیشه در جمع خوانواده سلطه گر را 

با الفاظی نظیر دشمن - ابلیس- سگ - لعنتی - به لعنت خدا رفته - نام ببرید . خواهید دید که 

وقتی با وی رفت و آمد نکنید زمانی که شما را ببیند میگوید فلانی چرا سری به ما نمیزنی 

رفت و آمد نمیکنی فلان شب همه دعوتند تو هم حتما بیا . هرگز گول رفتار دوستانه او را 

نخورید و بر این وسوسه که آنجا چه میگذرد در درونتان غلبه کنید . 

سلطه طلب به هیچ قول و قراری پایبند نمی ماند و در واقع پایبندی به تعهدات  را نوعی 

آلودگی درونی و شکست می داند که باید از خودش دور کند پس هیچوقت با او قول و قراری 

نگذارید و بر سر بد عهدی هایش و اخلاق بد گذشته اش قولی از او نگیرید چون این کار مثل 

آب در هاونگ کوبیدن است . هرچقدر هم که سلطه گر به شما قول داد که از این به بعد 

رفتار بدش را عوض خواهد کرد باور نکنید . تنها چیزی که باعث عقب کشیدن سلطه طلب 

از زورگویی و مواضعش نامشروعش میشود دست زور است . اگر بتوانید خودتان میهمانی 

بدهید و دوباره همدلی افراد فامیل را برگردانید او ضعیف میشود و نگذارید هیچکس در آن 

میهمانی یادی از سلطه گر بکند و کم کم به روشنگری بپردازید . اما یادتان باشد سلطه گر یا 

نزدیکانش نباید پایشان به آن میهمانی برسد و از محتوای آن خبردار شوند اینطوری تمام 

زحمت شما به هدر خواهد رفت 

    

پارتیشن بندی هارد 3 ترابایت و 2 ترا بایت به بالا...
ما را در سایت پارتیشن بندی هارد 3 ترابایت و 2 ترا بایت به بالا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dmonster-cabine بازدید : 239 تاريخ : چهارشنبه 7 فروردين 1398 ساعت: 12:52